حکمت نامگذاری حضرت عباس(ع)/ چرا امام علی(ع) در روز میلاد قمربنیهاشم اشک ریخت؟
تاریخ انتشار: ۱۰ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۱۰۱۷۰
حضرت عباس علیهالسلام با اینکه بسیار زیبا بود، بسیار مؤمن، سربهزیر و نجیب بود. گفتهشده شخصی که بر فرق مبارک آن حضرت در روز عاشورا ضربه زد، بعدها گریه میکرد و میگفت: من جوانی را کشتم که جای سجده بر روی پیشانی او پیدا بود. ۱۰ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۰:۰۹ فرهنگی دین ، قرآن و اندیشه نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، حضرت عباس علیهالسلام صاحب کرامتها و فضایل بسیاری است که ائمه اطهار علیهمالسلام در سخنان خود به آنها اشاره کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خبرگزاری تسنیم در گفتوگویی که با حجتالاسلام مهدی پیشوایی، سخنران و کارشناس دینی انجام داده به بررسی گوشههایی از شخصیت بزرگ حضرت عباس علیه السلام پرداخته است. آن طور که این کارشناس دینی شرح میدهد، امام علی علیه السلام از برادر خود عقیل که با علم نسبشناسی آشنا بود، خواست که همسر شایستهای برای ایشان انتخاب کند. عقیل هم که با قبیلههای مختلف عرب آشنا بود، حضرت فاطمه امالبنین سلامالله علیها را برای ایشان انتخاب کرد. اولین فرزند آنها حضرت عباس علیه السلام بود. وقتی ایشان به دنیا آمد، امام علی علیه السلام نام ایشان را عباس گذاشتند. عباس به معنی شیر بیشه شجاع است که در مقابل دشمن خشمگین و عبوس است و دشمن از او ترس دارد. در روایتی آمده است که وقتی آن حضرت قنداقه حضرت عباس علی السلام را در دست گرفتند، ایشان را نامگذاری کردند، بعد از آن در گوش راست ایشان اذان و در گوش چپ ایشان اقامه گفتند. سپس دستهای آن حضرت را بوسیده و گریه کردند. حضرت امالبنین سلامالله علیها از آن حضرت دلیل گریه را سؤال کردند. ایشان فرمودند: «گویا میبینم که دست این کودک یوم الطف در کنار رود فرات در یاری و حمایت از برادرش حسین از بدن جدا میشود.»
ماجرای میلاد قمر بنیهاشم
درباره تولد حضرت عباس علیه السلام چه مطالب مستند و معتبری در منابع روایی و تاریخی وجود دارد؟
حضرت امالبنین سلامالله علیها که مادر حضرت ابوالفضل علیه السلام است، زنی دانشمند، فاضل، شجاع، شاعر، اهل ادب، باحیا، پاکدامن، مؤمن و از خانوادهای مشهور و بزرگ بود. در روایتها آمده است که وقتی حضرت عباس علیه السلام به دنیا آمد و او را در آغوش حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام گذاشتند، آن حضرت همان لحظه که فرزند خود را در آغوش گرفتند، دستان او را گرفته و بر آن دو دست بوسه زدند. سپس فرمودند که این دستها در قیام فرزندم حسین، در راه اسلام از بدن جدا خواهد شد.
بیشتر بخوانید: همسر و فرزندان حضرت ابوالفضل(ع) چهکسانی بودند؟/ سفارش امام صادق(ع) نسبت به زیارت حضرت عباس(ع)
شخصیت و منزلت حضرت امالبنین سلامالله علیها
به شجاعت حضرت امالبنین اشاره کردید. گویا این شجاعت از آن بانوی گرامی به فرزندانش هم منتقل شده است. آیا چنین مطلبی صحت دارد و در روایتها به این موضوع اشارهای شده است؟
بله. وقتی حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام بعد از شهادت حضرت زهرا سلامالله علیها قصد ازدواج داشتند، از برادر خود در علم نسبشناسی تبحر داشت و با قبایل گوناگون و خلق و خوی آنها آشنا بود خواست تا زنی را به آن حضرت معرفی کند که از خانوادهای شجاع و مؤمن باشد. آن حضرت در این خواسته خود تأکید کردند که میخواهم فرزندانی به دنیا بیاورد که مؤمن و شجاع باشند و فرزندم حسین را در روزهای تنهایی او یاری کنند.
درواقع شجاعت مادر به فرزند هم به ارث میرسد. همان طور در روایتی میخوانیم که محمد حنفیه که یکی دیگر از فرزندان امام علی علیه السلام بود، در جنگها شجاعت نداشت. وقتی وارد میدان جنگ شده بود، از اینکه به وسط میدان برود و با دشمنان مبارزه کند، ترس داشت. امام علی علیه السلام در این مورد به این نکته اشاره کردند که چون مادرش کم دل بوده، او هم مانند مادرش است. در حالی که رشادت و شجاعت در فرزندان دیگر امام علی علیه السلام کاملاً مشهود بود.
البته در عین حال که حضرت امالبنین سلامالله علیها شجاعت خود را به فرزندانش منتقل کرده بود، در تربیت شجاعانه، حقطلبانه و مؤدبانه آنها هم بسیار تلاش کرده بود.
حکمت نامگذاری حضرت عباس علیه السلام
پرسش دیگری که برای عدهای از مردم ایجاد شبهه کرده است، نام حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام است. آن طور که میدانیم ابوالفضل کنیه آن حضرت بوده؛ اما امام علی علیه السلام بر چه اساسی نام فرزند خود را عباس گذاشتند و حکمت این نامگذاری چه بوده است؟
همان طور که اشاره شد، امام علی علیه السلام از برادر خود عقیل که با علم نسبشناسی آشنا بود، خواست که همسر شایستهای برای ایشان انتخاب کند. عقیل هم که با قبیلههای مختلف عرب آشنا بود، حضرت فاطمه امالبنین سلامالله علیها را برای ایشان انتخاب کرد. اولین فرزند آنها حضرت عباس علیه السلام بود. وقتی ایشان به دنیا آمد، امام علی علیه السلام نام ایشان را عباس گذاشتند. عباس به معنی شیر بیشه شجاع است که در مقابل دشمن خشمگین و عبوس است و دشمن از او ترس دارد.
در روایتی آمده است که وقتی آن حضرت قنداقه حضرت عباس علی السلام را در دست گرفتند، ایشان را نامگذاری کردند، بعد از آن در گوش راست ایشان اذان و در گوش چپ ایشان اقامه گفتند. سپس دستهای آن حضرت را بوسیده و گریه کردند.
حضرت امالبنین سلامالله علیها از آن حضرت دلیل گریه را سؤال کردند. ایشان فرمودند: گویا میبینم که دست این کودک یوم الطف در کنار رود فرات در یاری و حمایت از برادرش حسین از بدن جدا میشود.
البته به این نکته هم اشاره کنیم که ظاهراً آن حضرت دارای پسری به نام فضل بودند و به همین علت است که ایشان را با کنیه ابوالفضل یاد میکنند. شاید هم این لقب اشارهای به علم و فضل گسترده آن حضرت باشد.
پشیمانی و گریههای قاتل حضرت عباس علیه السلام
درباره خصوصیات ظاهری حضرت ابوالفضل علیه السلام هم مطالبی عنوان شده است. تا چه اندازه میتوان به این مطالب اعتنا کرد؟
این مطلب صحیح است که حضرت ابوالفضل علیه السلام بسیار خوشچهره، پرجاذبه و خوش قامت بود. به اندازهای که به ایشان قمر بنیهاشم گفته میشد. یعنی مانند ماه زیبایی در میان خاندان بنیهاشم میدرخشید. اما با این که بسیار زیبا بود، بسیار مؤمن، سربهزیر و نجیب بود.
همچنین گفته شده در اثر سجدههای عاشقانه و طولانی آن حضرت در برابر خدای یکتا بر روی پیشانی ایشان جای مهر نقش بسته بود. به طوری که وقتی در روز عاشورا دشمن بر فرق مبارک آن حضرت ضربه زد، شخص ضربه زننده بعدها بسیار اظهار پشیمانی میکرد و میگفت: من جوانی را کشتم که جای سجده بر روی پیشانی او پیدا بود.
هوش و درایت کودکانه
بیشتر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را در ماجرای کربلا میشناسیم. درباره دوران کودکی و جوانی ایشان چه مطالبی عنوان شده که مردم کمتر از آن شنیدهاند و اطلاع دارند؟
خانواده امام علی علیه السلام، خانوادهای دانشمند و اهل بود. به طوری که فرزندان آن حضرت همگی و به خصوص امام حسن و امام حسین علیهماالسلام سرآمد علم، دانش، ادب، فضل، ایمان و درک معنوی بودند. در مورد حضرت عباس علیه السلام گفته شده که روزی در دوران کودکی آن حضرت، امام علی علیه السلام به ایشان فرمودند که بگو: «احد» به معنی «یک» آن حضرت کلمه یک را با زبان کودکی زیبای خودش تکرار کرد. امام علی علیه السلام فرمودند: بگو «دو» حضرت عباس جواب دادند: «زبانی که به کلمه یک و یکتایی خدا باز شده، نمیتواند دو بگوید.» امام علی علیه السلام از این هوش و درایت خود لبخند زدند و خوشنود شدند.
سرآمد دانش و علم
به علم و دانش حضرت عباس علیه السلام اشاره کردید. در این مورد چه مدارک مستندی وجود دارد؟
حضرت ابوالفضل علیه السلام تا سن 15 سالگی در کنار امام علی علیه السلام بود و زیر نظر مستقیم آن حضرت تربیت شد و رشد کرد. طبیعی است که علم و دانش را از آن معدن علم دریافت کرده باشد. چراکه امام علی علیه السلام فرزند خود را از هم لحاظ تربیتی و هم از لحاظ علم و دانش به خوبی و به کمال رشد داده بودند. این مطلبی نیست که از عالمان دینی و پژوهشگران پنهان مانده باشد.
در حدیثی از شخص حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام میخوانیم که به این نکته اشاره فرمودهاند؛ مبنی بر اینکه: «إنّ ولدی العباس زقّ العِلم زقّا؛ به راستی که فرزندم عباس در کودکی خود علم را مکیده و چشیده است.» نکته قابل توجه این است که این روایت شبیه همان روایتی است که آن حضرت درباره خود فرمودهاند؛ آنجا که فرمودند: «هذا ما زقّنی رسول الله زقّا؛ این علمی است که رسول خدا صلیالله علیه و آله به من چشانده است.»
بصیرت حضرت ابوالفضل علیه السلام
امام صادق علیه السلام هم به صفت بصیرت حضرت عباس علیه السلام اشاره خوبی کردهاند.
همین طور است. امام صادق علیه السلام هم در روایتی حدود بیست صفت مهم و اساسی از صفات بزرگ و ارزشمند در شخصیت مبارک حضرت عباس علیه السلام را شمردهاند. در این میان، به علم و دانش آن حضرت هم اشاره کردهاند. چنانکه فرمودند: «کان عمّنا العباس نافذ البصیره صلب الایمان، جاهد مع ابی عبداللّه وابلی بلاءً حسناً و مضی شهیدا.» به این معنا که: «عمویم عباس علیه السلام دائماً دارای بینش و بصیرت نافذ و عمیق بود. اوایمانی محکم و پایدار داشت و در رکاب امام حسین علیه السلام جهاد کرد و نیکو مبارزه کرد تا اینکه به شهادت رسید.»
این عبارت به آن معنا است که حضرت عباس علیه السلام رویدادها و اتفاقهای پیرامون خود را تنها از صورت ظاهر آنها نمیدید. بلکه دانش و آگاهی عمیقی داشت به اندازهای که عمق و پشت پرده همه رویدادها را تا نهایت آن درک میکرد و تشخیص میداد. چنان که در روز عاشورا و در ماجرای رویدادهای جانسوز کربلا شاهد بصیرت آن حضرت هستیم.
واکنش در برابر اماننامه در واقعه کربلا
یکی از جلوههای بصیرت آن حضرت در رد کردن اماننامه در واقعه کربلا دیده میشود. چه شد که آن حضرت اماننامه را رد کردند و چه درسها و عبرتهایی در این اتفاق وجود دارد؟
شخصی به نام عبدالله بن ابی المحل در گروه عمر سعد و ابن زیاد بود که از اقوام و خویشاوندان حضرت امالبنین سلامالله علیها بود. او از عبیدالله بن زیاد برای حضرت عباس علیه السلام و سه برادر ایشان که در لشکر امام حسین علیه السلام بودند، اماننامه گرفت تا از این طریق دور امام حسین علیه السلام را خالی از مردان شجاع و باوفا کند. اما حضرت عباس علیه السلام و برادران ایشان که توطئه را به خوبی تشخیص میدادند، با نهایت شجاعت اعلام کردند که «ما نیازی به اماننامه تو نداریم. امان خدا از امان عبیدالله پسر سمیه بهتر است.» این جواب نشاندهنده نهایت بصیرت آن حضرت است که توطئه و دسیسه دشمن را به خوبی و به موقع تشخیص دادهاند.
انتهای پیام/
R1522/P/S4,37/CT2 واژه های کاربردی مرتبط حضرت عباس (ع)منبع: تسنیم
کلیدواژه: حضرت عباس ع حضرت عباس ع حضرت ام البنین سلام الله علیها حضرت ابوالفضل علیه السلام حضرت عباس علیه السلام امام علی علیه السلام برای ایشان انتخاب علیه السلام حضرت ابوالفضل ع امام حسین علیه حضرت عباس علی حضرت عباس ع آن حضرت امام علی ع علم و دانش امان نامه نام گذاری صادق ع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۱۰۱۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلوع خواهر خورشید در افق جهان هستی / میلاد بانویی که ولینعمت ایران شد
دهه پربرکت کرامت آنجا پر نور است که با میلاد بانو فاطمه معصومه (س) آغاز میشود و به میلاد ولینعمت همه مردم ایران آقا علی بن موسی الرضا (ع) میرسد، خواهر و برادری که ولی نعمت مردم ایران شدند و موجب برکت این خاک.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از قم، «خوشبخت قوم و طایفه ما مردم قُمیم، جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم» این زمزمه هر صبح شهروندانی است که روزشان با سلام به گنبد مصفای کریمه اهل (ع) آغاز میشود. قطره اشکی دیده را نمناک و نسیم خنکی روحشان را نوازش میدهد. قم شهری ۷۰۰۰ ساله است که از سال ۲۰۱ هجری، رنگ و بوی آسمان به خود گرفته است و خاکش از قدمهای نسل پاک پیامبر (ص) روایت میکند.
دهه پربرکت کرامت آنجا پر نور است که با میلاد بانو فاطمه معصومه (س) آغاز میشود و در نهایت به میلاد ولینعمت همه مردم ایران آقا علی بن موسیالرضا (ع) میرسد. خواهر و برادری که ولی نعمت مردم ایران شدند و موجب برکت این خاک.
بانوی کرامت و مهربانی، خواهر، دختر و عمه ولی خداوند، فرزند پاک و معصومه امام موسی بن جعفر (ع) یکم ذیالقعده پا بر دنیا گذاشت تا نشان دهد یک بانوی مسلمان میتواند قرنها مایه برکت و فخر و اتکای میلیونها انسان باشد و حرمش قطب آرامش دل شکستگان و آرزومندان شود.
جایگاه عزیز و ویژه بانو فاطمه معصومه (س) در جهان هستی و دنیای اسلام زمانی ویژهتر و عزیزتر است که از سوی ائمه اطهار (ع) و بزرگان به آن پرداخته شود.
امام صادق (ع) بیش از ۳۰ سال قبل از تولد آن بانو از تولد و منزلت ایشان خبر دادهاند: «اِنَّ لِلَّهِ حَرَماً و هو مکة، و لِرَسولِهِ حرماً و هو المدینة، و لامیرالمؤمنین حرماً و هو الکوفة، و لَنا حرماً و هو قُمّ، وَ سَتُدفَنُ فیها اِمْرأةٌ مِن وُلدی تُسَمَّی فاطِمة، مَن زارَها وَجَبَتْ لَهُ الجنة (قال علیه السلام ذلک و لَمْ تُحْمَلُ بموسی اُمُّهُ. برای خدا حرمی است و آن مکه است و برای رسول خدا صلی الله علیه و آله حرمی است و آن مدینه است و برای امیرالمؤمنین علیه السلام حرمی است و آن کوفه است و برای ما (اهل بیت علیهم السلام) حرمی است و آن قم است؛ به زودی زنی از اولاد من که فاطمه نامیده میشود، در آنجا دفن میشود. هر کسی او را زیارت کند، بهشت بر او واجب میگردد.»
محور اصلی در این حدیث، تشویق مردم به زیارت این بانو و رسیدن به ثواب آن یعنی بهشت است. بهشت را ثواب یک عمل معرفی کردن، تنها در مورد زیارت ائمه معصوم (ع) و بعضی موارد نادر بیان شده است. یک بار زیارت حضرت معصومه (س) و آن گاه ورود به بهشت، نشان از میزان تقرّب، وجاهت و آبروی حضرت در پیشگاه خدا دارد.
امام صادق (ع) حضرت معصومه (س) را دارای مقام شفاعت میدانند. گستره سفره شفاعت ایشان به وسعت تاریخ تشیّع و عموم شیعیان است. حضرت امام صادق (ع) در این خصوص میفرمایند: «تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتِیَ الْجَنَّةَ بِاَجْمَعِهِمْ، (یعنی) به شفاعت فاطمه معصومه، همه شیعیانم به بهشت میروند.»
آیتالله العظمی جوادی آملی در تبیین این بخش از زیارت حضرت فاطمۀ معصومه (س) که میخوانیم؛ «یا فاطمة إشفَعی لی فی الجنة فإن لَکِ عِندَ الله شأناً من الشأن»، اظهار کرد: کسی حق شفاعت دارد که در کنار عدالت الهی از مظاهر اسماً حسنای خداوند باشد. خداوند اگر با عدل خودش با ما رفتار کند بسیاری از انسانها آسیب خواهند دید، اما اگر رحمت او ضمیمهٴ عدل او شود، در این صورت به این کار «شفاعت» میگویند.
وی در تبیین ریشه تاریخی متن زیارت حضرت معصومه (س) خاطرنشان کرد: برخلاف بعضی زیارت نامههایی که توسط علما و بزرگان دینی برای معصوم زادگان و امامزادگان انشا شده، درباره فاطمه معصومه (س) این نکته حائز اهمیت است که زیارت نامهاش از ناحیه امام رضا (ع) نقل شده است.
هجرت بانو فاطمه معصومه (س) به سرزمین ایران و وارد شدن به شهر قم، نقطه عطفی در تاریخ این شهر و ایران زمین به حساب میآید. ایشان با توجه به جایگاه علمی ممتازی که داشتند صاحب کرامات زیادی هستند و این مقام و جایگاه، خود بهترین دلیل برای برکت بخشیدن به پرورش عالمان در این شهر است.
در میان فرزندان امام کاظم (ع) پس از امام رضا (ع)، حضرت معصومه (س) از نظر علمی و اخلاقی والامقامترین آنها است. این بانو همچون حضرت زینب (س) عالم بدون معلم بوده است.
حجتالاسلام ناصر رفیعی در خصوص جایگاه علمی حضرت معصومه (س) گفته است: ایشان از خاندان امامت بود که مخزن اسرار دانش الهی و منبع علم و معرفت شمرده میشوند. حضور وی در کنار پدری همچون امام موسی بن جعفر (ع) و برادری چون امام رضا (ع) سبب شد از نظر آگاهی به مسائل دینی و معارف اسلامی، در حد بالایی از رشد علمی باشد. محدثه بودن و کرامت ایشان از دیگر ویژگیهای بارز این بانوی با کرامت است.
به دلیل این جایگاه عظیم است که پس از رحلت این بانو، شهر قم به نگین انگشتری عالم تشیع برای تعلیم، رشد و پرورش علما و فضلا در شاخههای مختلف علوم دینی و فقهی و حدیث تبدیل شد. هجرت فاطمه معصومه (س) از مدینه به ایران و نهایتاً شرایطی که منجر به حضور ایشان در قم شد، قطعاً از حکمتهای الهی است که تاریخ قم پس از حضور ایشان به خوبی بیانگر این حکمت است.
بزرگانی در این شهر پرورش یافتند که خود موجب توسعه بخشی از تشیع و علوم ائمه (ع) شدند و همین توسعه علوم شیعی زمینه نهضت انقلاب اسلامی را فراهم آورد.
از این جمله میتوان به زکریا بن آدم، زکریا بن ادریس یا ابوجریر القمی، احمد بن اسحاق بن عبدالله بن سعد اشعری قمی، علی بن ابراهیم قمی، علی بن الحسین بن موسوی بن بابویه قمی، مرحوم شیخ ابوالقاسم قمی، محدث قمی، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، آیت الله العظمی سید حسین بروجردی، سید محمدتقی خوانساری، سید صدرالدین صدر، سید احمد خوانساری، سید محمدرضا گلپایگانی، شیخ محمدعلی اراکی مرجع تقلید، میرزا هاشم آملی از شاگردان آقا ضیا الدین عراقی، سیدرضا بهاءالدینی مجتهد و عارف کامل، سیدمحمدحسین طباطبایی، علامه شهید استاد مرتضی مطهری، سید اسدالله مدنی، شهید علی قدوسی، حاج شیخ جواد تبریزی، حاج شیخ محمدفاضل لنکرانی و آیتالله محمد تقی بهجت فومنی یاد کرد.
روایتها و احادیثی که از اهل بیت (ع) در خصوص جایگاه این شهر در دنیا و روز رستاخیز بیان شده است، و همچنین وجود حرم پربرکت فاطمه معصومه (س) وحضور تعداد زیادی از بزرگان و عالمان و اساتید علوم تشیع در این شهر موجب شد تا شهر قم در جهان اسلام و محیط بینالملل جایگاه ویژهای پیدا کند و امروز شاهدیم که در مدارس دینی این شهر تعداد زیادی دانشجو از سراسر جهان برای تحصیل حضور دارند و تعداد کثیری از طلاب ایرانی نیز از قم با هدف توسعه تشیع راهی مناطق مختلف جهان میشوند. جایگاه برجسته قم که به برکت حضور فاطمه معصومه (س) رقم خورده است قطعاً میطلبد همه مدیران و مردم این شهر تمام تلاش خود را برای حفظ این جایگاه و توسعه و پیشرفت روز افزون آن به خدمت گیرند.
همان هدفی که سید مرتضی سقائیان نژاد شهرداری قم، به مناسبتهای مختلف بر انجام آن تاکید دارد، چه آنجا که «خدمت به این خطه آسمانی را افتخار خود میداند» و چه آنجا که تاکید دارد «هدف شهرداری قم خدمت به شهر آل محمد و زائران و مجاوران این حریم مقدس است»، نشان از عزمی است که باید برای زنده نگهداشتن این راه ادامه یابد.
چرا که به گفته رهبر انقلاب «خدمت به قم فقط خدمت به یک شهر نیست؛ خدمت به کشور و آبروی کشور است؛ چرا که اینجا پایگاه انقلاب است.»
کد خبر 751549